In this episode we talk about the relations behind the scene that are revealed in the tv series :aghazadeh (سریال آقازاده).
which shows lots of economic relations between the richest and wealthiest of the country. they are behind the import/export and also all the stock prices and also the rates of exchange of currencies.
در این مطلب، توضیحاتی درباره بازیگران سریال آقازاده و همچنین خلاصه داستان این سریال نمایش خانگی خواهیم داشت! با ما همراه باشید. سریال ” آقازاده ” در ژانر اجتماعی به کارگردانی بهرنگ توفیقی و به تهیه کنندگی حامد عنقا برای پخش در شبکه نمایش خانگی آماده شده است «آقازاده» جمعه ها در وی او دی ها و روزهای شنبه به صورت فیزیکی منتشر می شود و مخاطبان جمعه ۶ تیر بیننده نخستین قسمت از آن در فیلیمو و نماوا بودند. سریال آقازاده در ۲۴ قسمت ۵۰ دقیقه ای برای پخش از شبکه نمایش خانگی آماده شده است.
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال آقازاده+تصاویر دیده نشده
همچنین بد نیست بدانید مهدی کوشکی در نقش الکس و کاوه خداشناس در نقش یک مقام رسمی دو بازیگر جدیدی هستند که به این پروژه اضافه شده اند!جالب است بدانید بخش هایی از این سریال نمایش . پیش از این حامد عنقا در گفت و گویی آقازاده را پیشکش فقیرانه ای دانسته بود و اعلام کرده بود، بخش هایی از سریال که در مشهد ضبط می شود بر همه کار غلبه دارد.
مطلب
سریال آقازادهلازم به بیان است ستار اورکی ، آهنگساز دو فیلم برنده جایزه اسکار یعنی ” جدایی نادر از سیمین ” و ” فروشنده ” با سریال نمایش خانگی ” آقازاده ” ساخت موسیقی متن در شبکه نمایش خانگی را هم تجربه خواهد کرد! ستار اورکی دومین همکاری خود با حامد عنقا و بهرنگ توفیقی را پس از تجربه موفق سریال ” پدر ” آغاز کرده است و دو قطعه ای که علیرضا قربانی با آهنگسازی او برای ” پدر ” خواند، با نام های ” لیلا ” و ” عشق آسان ندارد ” هنوز هم از پرمخاطب ترین قطعه های موسیقایی است و شنیده می شود.سریال آقازادهخلاصه داستان سریال آقازاده
سریال آقازادهقسمت ۱ سریال آقازاده
نیما آقازاده ای است که کارهایش را با پول و پاپوش درست کردن برای دیگران جلو می برد، بهرامی وکیل نیما است که مهره اصلی نیما محسوب می شود و شهنام، تینا و مانلی آدم هایش هستند. قسمت اول سریال با آزاد شدن مانلی از زندان شروع می شود که تینا به دنبالش می رود. مانلی به تینا میگه من دیگه با تو و دارودستت کاری ندارم و دیگه آدم شما نیستم تینا ازش میخواد تا باهم صحبت کنند و آن هم قبول میکند. تینا تو ماشین در طول مسیر باهاش صحبت میکند تا حامد را ول کند و پیش آنها برگردد اما قبول نمیکند و میگه یک تار مو حامد میارزد به ۱۰۰ تای شماها از آنجایی که از طریق تماس، بهرامی به تینا همه حرف هایشان را میشنود یک اس ام اس میدهد که پیش شهنام بروند.
تینا، مانلی را به یک کارخانه اوراقی ماشین میبرد و آنجا از ماشین پیاده می شود به بهانه کار داشتن و پیش شهنام می رود و بهش میگه مطمئنی از این کار؟ هیچ راه دیگه ای نیست؟ شهنام هم میگه از اینجا به بعد کار منه برو ماشین منتظرته که با رفتن آن، درهای ماشین قفل می شود و مانلی شهنام را میبیند و سعی میکند از ماشین پیاده شود و در را باز کند که موفق نمی شود و شهنام ماشین را با ماشین های مخصوص بلند میکند و به داخل دستگاه پرس میاندازد و به التماس های مانلی توجهی نمیکند، در نهایت مانلی با ماشین پرس می شود و میمیرد. بعد از این اتفاق برمیگردد به ۹ ماه پیش…نیما کارش لنگ حامد که یک نیروی امنیتی است میافتد ولی از آنجایی که هیچ کار خلافی نکرده و هیچ مدرکی نه از خودش و نه خانواده اش وجود ندارد می خواد براش پاپوش درست کند تا با اون بازیش دهد و کارهایش پیش برود. به همین خاطر به مانلی که کارش پاپوش درست کردن است و با آدم های شخصیتی وارد رابطه می شود که با گرفتن فیلم و عکس از خودشان آنها را تحت فشار میگذارد، می گوید که باید این بار وارد رابطه با حامد شود و تبدیل شود به یک دختر مذهبی و به اسم واقعی خودش یعنی راضیه برگردد و یک مدت تو محل آنها زندگی کند. نقشه آنها میگیرد و حامد عاشق آن پی شود و با هم نامزد میکنند. یک ساعت قبل از عقد راضیه به حامد واقعیت را میگوید چون راضیه واقعا عاشق حامد می شود و بهش میگه که اینا همه نقشه بود که با ازدواجمان آبروی تو و خانواده ات را ببرند، حامد وقتی متوجه این می شود اعصلبش خورد می شود و از مراسم بیرون میزند بعد از ۲ ساعت برمی گردد و به راضیه میگه اسم واقعیت که راضیه است آره؟ آن هم تایید میکند و بهش میگه پس صورتتو پاک کن برای عقد آماده شو… .سریال آقازاده
راضیه دختری است که پدر و مادرش را از دست داده و با مادربزرگش زندگی میکند، او دختری بلندپرواز است که وضع مالی معمولی دارد، او با یه پسری که برای شهرام کار میکند دوست است، در جنگل باهم درباره آیندشون حرف میزنند و راضیه احساس نارضایتی میکند از کارش و بهش میگه کارتو عوض کن. پسره وقتی به سمت ماشین میره تا کاپشنشو بیاره برای راضیه، راضیه متوجه جیغ و داد می شود وقتی به دنبال صدا میرود میبیند که ۳تا مرد با سلاح سرد دنبال دختری به اسم تینا کردند که تینا در حال دویدن تو چاله میافتد آن مردها هم روی چاله را میپوشانند تا او همانجا بماند و بمیرد، اما از آنجایی که راضیه او را دید به کمکش میرود. تینا از او خوشش میاید و برای تشکر با خودش او را به ویلا نیما میبرد و بهش ماجرارو میگوید، نیما به راضیه میگه از دخترهای شجاعی مثل تو خوشم میاد.
© Copyright Notification: This video is originally produced by IranTV on youtube (youtube.com/IranTV) and all rights are preserved for us. using our contents without permission results in our legal claim.
Ещё видео!