H.B.D


artist:- mohajem

producer :- sajjad search

Visualizer :- siavash negahban




خراب و مستی شب گردم
زمن بگذر رهایم کن
سرا پا حسرتم دردم
زمن بگذر رهایم کن
رهایم کن رهایم کن
زمن بگذر رهایم کن

مده دادم مکن یادم
به دل جویی نکن شاد ام
وگر یادت کنم هر دم
ز من بگذر رهایم کن
رهایم کن رهایم کن
زمن بگذر رهایم کن


دم رویم دره است از سر خود تیر هستیم
کلگی بریک گرفته ولی ما ده گیر استی
از فضای اتاق خواب ام خوشحالی ها گریخته
یک سره میدویم از پشت اش هیچ نمیرسیم

ازخودش بی خود میره ده سرکا مست چت
حوصله ای هیچ کسه ندارم پس دل نبند بیچ
هرچند که جوانی ها شد دور از وطن تیر
بعد مرگم بفرستین مره وطن کفن پیج

عشق بیش از حد که بتی ده ادما خوش نمیشه
پدر مادر است که بته محبت اش خشک نمیشه
خوبی که از حد بگذرد نادان فکر بد کند
کم اهمیت بتی ببین چقد زود گشنه میشه

جوانا ره میبینی که چند رفیق تیت داره
ده موتر ان و اخر کردن صدای تیپ ها ره
مه گوشکی ده گوش ام است ماسک زدیم پیاده
کلگی ده سمت مه با گوشه چشم سیل داره



بخاطر عقده هایشان تو مقصری میگن
بخاطر زخمای ما تو مقصری
با ای که خودشان از تو یک هیولا جورکردن
بخاطر رفتار سمی شان تو مقصری

بخاطر عقده هایشان تو مقصری میگن
بخاطر زخمای ما تو مقصری
با ای که خودشان از تو یک هیولا جورکردن
بخاطر رفتار سمی شان تو مقصری


خراب و مستی شب گردم
زمن بگذر رهایم کن
سرا پا حسرتم دردم
زمن بگذر رهایم کن
رهایم کن رهایم کن
زمن بگذر رهایم کن

مده دادم مکن یادم
به دل جویی نکن شاد ام
وگر یادت کنم هر دم
ز من بگذر رهایم کن
رهایم کن رهایم کن
زمن بگذر رهایم کن

تو ام مثل مه از شلوغیا بدت میایه
کسی خطای بکنه نیست فرصت دوباره
تو ام هوای دلت سرد شده برف میایه
هپی نیو یَر دوست کریسمس ات مبارک

خوشحالی کو مره از دست دادی امی دیروز
خودت ام خوب میفامیدی که عشقم بری توست
وقتی میبینی که همه گی ده غم خود اش است
عادت ات میشه که خوده قویی جلو بتی دوست

مه زیاد بود دم دستم
ادمای دم دستی
ولی توره قبولت دارم
حتا اگه کمم هستی

نیستم هیچ ده غم کسی
راه میروم تا فرقه مستیم
ده ساز کس نمیرقصیم
تو چرا ده گپ نمیرسی

وقتی میره شبایی بعدش هیچ ده خودت نیستی
نه صدای کسی ره میشونی نه داری حسی
روز های خوبی که باتو داشتم میته عذابم
گفته داداشیا خوبی نخواستیم هیچ مرسی

یاران زمانه سه قسم هستن دلا میدانی
یکی زبانی اند یکی نانی یکی جانی
به نانی نان بده امونجه از درت برانش
دایم محبت کن بابه ده یاران زبانی


وليكن يار جانی ره پیش خودت نگا کو
ده پایش جانته بته تا وقتی که میتانی
چون که یار جانی بی مطلب عاشق ات است
ولی مه اشتباه کردم روح. دادم ده تاوانش

ده توهمات ام بود ده بغلم تا صبا ره
صدای یک فرشته میامد شور میخورد گواره
چرا تکی لذت نبرم تیر نکنم شبا ره ه
مثل تو زیاده متنفرم از او قواره

گریه نمیکنم دیگه اخر صگ مستی
چپ اش یا راست اش میگفتم اگه میخواست دستم
گناه خودم است اعتماد کدم هر کسی
نمفامیده ده خانه دل گرگ جای صگ بستیم

حالم خوب نیسته میگیرم از همه گی حس بد
ای زندگی ره بای دادی خوب بازی کو دست بعد
خودم بری خودم کیک خریدم تنها نصف شب
اوف کشیدم روی کیک خاموش شد شمع 21

свернуть