------------- توضیحات ------------
در دو دهه اخیر علوم اعصاب، روانشناسی و روانپزشکی علاقه مجدد و زیادتری به ناملایمات و وقایع ناگوار کودکی نشان داده اند و نقش این مسائل در سلامت جسمی و روانی در حال پررنگ تر شدن است. اصطلاحاتی مانند "اکسپوزم" و آس یا تجارب ناگوار کودکی بطور روز افزون در نوشته های علمی، بهداشتی و اجتماعی مطرح می گردند. خلاصه این جریان به این قرار است: مغز انسان ماده ایی بسیار تغییرپذیر و سیال بخصوص در سالهای رشد است و عوامل ناگوار محیطی مانند رهاشدگی عاطفی، خشونت فیزیکی، محرومیت شدید محیطی، سو استفاده های بدنی، جنسی و عاطفی و بسیاری امور دیگر بر رشد سالم آن اثر گذاشته و منجر به نقصان هوش و سایر توانایی های شناختی چون توجه، تمرکز و حافظه، اشکال در تنظیم هیجانی و خویشتنداری و اُفت حس شادکامی می گردند. این مشکلات خود زمینه ساز اختلالات روانپزشکی مانند افسردگی، اضطراب، پسیکوز، مصرف مواد مخدر، اختلالات شخصیت و مشکلات رفتاری در بزرگسالی می شوند. البته این ادعا جدید نیست و حتی قرنهاست که مطرح بوده است اما در سالهای اخیر چندین مطالعه آینده نگر و کارازمایی های بالینی طولی بر درستی آن صحه گداشته اند. بعلاوه تصویربرداری های مغزی نیز مدعی شدند که این اختلالات با تغییرات مغزی چون کاهش حجم ماده سفید و خاکستری، تغییر در آمیگدال و هیپوکامپ و بسیار مناطق دیگر همراه هستند. در وقایع کودکی خشن و ناگوار حتی شکل مغز را نیز تغییر می دهد. یکی از این پژوهشها، پروژه بخارست نام دارد که مدعی شد کودکانی که در مراکز بی کیفیت دولتی رومانی نگهداری می شدند و محرومیت شدید عاطفی تجربه کرده اند تغییرات عمده مغزی و شناختی داشتند که برخی با پذیرفته شدن سرپرستی کودکان توسط خانواده ها برطرف شدند ولی برخی نیز تا دوره نوجوانی کماکان باقی ماندند. در این مجموعه که در سه بخش ارائه می شود به برخی از این یافته ها اشاره دارم.
------------- منابع تکمیلی ------------
#دکتر_آذرخش_مکری
Ещё видео!