خلاصه کتاب تو همانی که می اندیشی یه اثر کلاسیک در زمینهی خودیاری هست که جیمز آلن توی سال ۱۹۰۳ میلادی این کتاب رو منتشر کرد. توی این کتاب ما با فلسفهی جیمز آلن دربارهی زندگی آشنا میشیم.
جیمز آلن مثل خیلیاز متفکرانِ دیگه عقیده داشت که انسان چیزی جز افکار و اندیشههاش نیست.
مثلا توی قسمتی از متن کتاب تو همانی که می اندیشی این جملهی جالب بهچشم میخوره:
«افکاری که توجه انسان را جلب میکنند، چه مثبت و چه منفی، به ذهن ناخودآگاه میروند تا وارد دنیای واقعی شوند.»
جیمز آلن اعتقاد داشت که افکار ما، خودشون رو در قالب رفتارمون نشون میدن و رفتار ما همون رویکردی هستش که نسبتبه زندگی اتخاذ میکنیم؛ بنابراین جیمز آلن بر این جملهی رالف والدو امرسون، شاعر و فیلسوف آمریکایی که میگفت: «انسان همان چیزی میشود که درطول روز به آن فکر میکند» صحه گذاشت.
خلاصه کتاب تو همانی که می اندیشی بهت ثابت میکنه که ذهن بزرگترین و مهمترین عاملِ سازندهی زندگی هست که هم شخصیت درونی و هم شخصیت بیرونی رو شکل میده. جیمز آلن معتقد بود کد همونطوری که گیاه از بذر جوانه میزنه، هر عمل و رفتارِ ما هم از بذر اندیشه و افکارِ ما رشد میکنه. هرکاری که انجام میدی یا هرچیزی که میگی در ذهن تو آغاز میشه. رفتار و عمل، شکوفهی تفکر هستن و شادی و رنج میوههای اون بهشمار میان. درنهایت ما محصول شیرین یا تلخی رو که توی باغِ درونمون کاشتیم، درو میکنیم.
با خوندنِ خلاصه کتاب تو همانی که می اندیشی متوجه میشی که دلیل بسیاری از ناکامیهای زندگی، تفکرات اشتباه هست. این کتاب با گوشزدکردنِ این موارد و نشوندادنِ رویکردِ درست نسبتبه زندگی، بهت کمک میکنه تا از این به بعد شیوهی جدیدی رو توی زندگیت در پیش بگیری که منجر به اتفاقات مثبتی بشه.
Ещё видео!