زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم
ناز بنياد مکن تا نکني بنيادم
مي مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فريادم
زلف را حلقه مکن تا نکني دربندم
طره را تاب مده تا ندهي بر بادم
يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
غم اغيار مخور تا نکني ناشادم
رخ برافروز که فارغ کني از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کني آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزي ما را
ياد هر قوم مکن تا نروي از يادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شيرين منما تا نکني فرهادم
رحم کن بر من مسکين و به فريادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فريادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روي
من از آن روز که دربند توام آزادم
تفسیر اول فال
در کارها میانه روی و اعتدال داشته باشید و دقت کنید. از عجله کردن بپرهیزید. دوستان دلسوز و وفادار را حفظ کنید زیرا همین دوستان در روزهای فقر و نیاز به یاری شما خواهند آمد.
برای پیروزی در کارها با افراد باتجربه مشورت کنید و از غرور و خودبینی دوری کنید که عاقبت خوشی برای شما نخواهد داشت.
تفسیر دوم فال
از اطرافیانت خواستههایی داری و انتظار داری که به همه آنها جامه عمل بپوشانند. خوب فکر کن و بعد سخن بگو، در همه کارها اعتدال را رعایت کن و آنها را با دقت انجام بده. دوستانی داری که حاضرند در روزگار تنگدستی و نیاز به کمک تو بشتابند پس مبادا آنها را از خود برنجانی. به نیازمندان کمک کن، هرچند این کمک اندک باشد. آن کسی در زندگی موفق است که خود را از پند و اندرز بزرگان بی نیاز نداند و غرور و تکبر را کنار بگذارد. زندگی خودت را تلف مکن و با افراد مجرب مشورت نما
غزل شماره ۳۱۶ حافظ احتمالا در زمان شاه شجاع و وزارت تورانشاه و به قصد نمایش هنرنمایی در غزلسرایی عاشقانه سروده شده است. حافظ به معشوق میگوید اگر میخواهی عمرم بر باد نرود، مویت را در باد پریشان مساز، اگر میخواهی بنیادم برنیندازی، ناز نکن. اگر میخواهی خون جگر نخورم، با همه شراب ننوش و سرکشی نکن تا فریادم به فلک نرسد.
Ещё видео!