موضوع: عوامل واقعه کربلا و روز عاشورا
1- سابقه پیمانشکنی از ماجرای غدیر
2- نمونههای پیمانشکنی در قرآن
3- نقش لقمه حرام در انحراف فکری و عملی
4- برخورد گزینشی با دستورات اسلام
5- قساوت قلب، عامل بدعاقبتی
6- دنیازدگی و دلبستن به غیر خدا
7- جهانیشدن عزاداری در روز عاشورا
دانلود صوت برنامه:
[ Ссылка ]
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان بحث را دوازدهم محرم، یکی دو روز بعد از عاشورا میبینند، در این جلسه میخواهیم در چند دقیقه صحبت کنیم چطور کربلا درست شد؟ چرا چنین شد؟ دلایلی که کربلا درست شد را بگوییم. پس موضوع بحث این است که چطور یک مرتبه مردم ریختند و پسر پیغمبر را کشتند؟ مگر میشود؟ آره میشود.
1- سابقه پیمانشکنی از ماجرای غدیر
1- اول از همه پیمان شکنی؛ زیرش زدند. یک شب حضرت زهرا در دل شب رفت در خانه بعضی از اصحاب را زد. چه کسی است؟ من فاطمه زهرا هستم. شما؟ دختر پیغمبر، چه عجب این وقت شب تاریکی، گفت: شما در غدیر خم نبودی پدرم گفت: بعد از من علی، میدانی چه گفتند؟ گفتند: ما آن دورها بودیم صدا را نشنیدیم. نمیخواهد، اگر کسی نخواهد بفهمد هزار تا هم دلیل برایش بیاوری، نمیفهمد. برگ درختان سبز در نظر هوشیار، اما کسی که مست خواب است، همه برگها را هم نشان بدهی، ایمان ندارد. شما از مغازهی آینه فروش رد میشوی، میبینی یک یقه داخل است و یک یقه بیرون است. مثل الآن، تا نگاه میکنی میبینی یک طرف یقه داخل رفته است، فوری درستش میکنی. چرا؟ چون با یک نگاه خواستی بفهمی، ولی خود آینه فروش ممکن است صبح مغازه بیاید و یقهاش چنین باشد، این آینه فروش هزار بار در آینه نگاه میکنی و آخر هم یقهاش صاف نمیشود. چون او با هزار تا نگاه نمیخواهد یقهاش را صاف کند، شما با یک نگاه میخواهی صاف کنی. من خودم، چرا مثل غریبه بزنم. من چند هزار ساعت با کم و زیادش در ماشین نشستم اما هنوز رانندگی بلد نیستم چون نخواستم یاد بگیرم. اگر سی ساعت میخواستم یاد میگرفتم.
برو دکان جگر فروش بگو: آقا سلام علیکم؛ این مویرگ و رگ مو چیست؟ میگوید: مویرگ نمیدانم چیه؟ میگوییم: تو صبح تا شام جگر پاره میکنی. میگوید: من میخواستم به سیخ بکشم و پولش را بگیرم. ولی یک معلم وقتی میخواهد سر کلاس مویرگ را بگوید، جگر را میشکافد و مویرگ را میگوید. یعنی او با یک جگر مویرگ را به همه بچهها نشان میدهد ولی خود جگرفروش با هزار جگر مویرگ را... یک خانم دارد ساعت را پاک میکند. میگوییم: چه ساعتی است؟ تا میگوییم: چه ساعتی است، دستمال را برمیدارد و یکبار دیگر نگاه میکند، میگوید: فلان! یعنی آنوقت هم نگاه میکرد ولی هدفش پاک کردن بود، هدفش چه ساعتی است، نبود. اگر میخواهد بگوید: چه ساعتی است، باید یک نگاه دیگر هم بکند. الآن بنده اینجا صحبت میکنم، بیرون بروم بگویند: آقا مسجد چند متر بود؟ میگویم: نمیدانم. فرشهای مسجد چه رنگی بود؟ نمیدانم. من آمدم سخنرانی کنم. بله اگر برای خرید فرش آمده بودم فرشهای کهنه را بخریم و فرش نو کنیم. نگاه به فرشهای نو کنیم، نگاهها فرق میکند. تا با چه نگاهی، اگر حسادت باشد، پیمان را شکستند. قول دادند و زیر قولشان زدند. قرآن میگوید: اگر به هرکس، به دشمن هم قول دادی باید عمل کنی. «فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ» (توبه/7) وفا از حق انسانی است نه از حق اسلامی، اگر به یک یهودی هم چک دادی نباید چکت برگردد. نباید بگویی: این یهودی است. قول دادی فلان روز بانک بررود بانک پول بگیرد. به بچه گفتی: بسکوئیت میخرم باید بخری. یا نگو یا اگر قول دادی میخری.
Ещё видео!