دوستان عزیز، لطفا برای حمایت از ما، سابسکرایب کنید
تحولات نسلی دانشگاه و دانشجویان
نشست مشترک با آقایان دکتر مصطفی تقوی، رضا تقوی و حسین معصومی همدانی در دی ماه ۹۸ برگزار گردید
در این فایل سخنان دکتر معصومی همدانی بریده و تقدیم شده است
برای شنیدن سخنان سایر سخنرانان به این لینک مراجعه فرمایید:
[ Ссылка ]
ترکیب ناموزون آموزش عالی در ایران
دکتر معصومی همدانی موضوع صحبتهایش تحولات نسلی دانشگاههاست ولی از همان اول میگوید که تعبیر نسلهای مختلف دانشگاهی از خارج وارد ادبیات ما شده و ناشی از تحولات تکنولوژی و ارتباطات بوده و ارتباط چندانی با دانشگاههای ما ندارد: دانشگاههای ایران از درون نهادهای آموزش سنتی بیرون نیامده و در مقابل آن ساخته شده و نقش دولت در ایجاد آن خیلی پررنگ است. او به دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، دارالمعلمین عالی، دانشگاه تهران و تبریز به عنوان نمونههایی از دانشگاههای اولیه ایران اشاره میکند که با الگوبرداری از دانشگاههای غربی به خصوص فرانسه تأسیس شده است. دکترای تاریخ علم از دانشگاه پاریس در ادامه بیان میکند که دانشگاهها در فرانسه نتیجه تحول مدارس مذهبی قبل از دوران جدید بوده و به همین خاطر است که توجه زیادی به علوم انسانی داشته ولی بعد از انقلاب فرانسه دولت در مقابل این دانشگاهها موسساتی به نام مدارس عالی مثل مدرسه پلیتکنیک ایجاد کرد که کارشان تربیت متخصص در علوم و فنون بود، در حالی که دانشگاههای سنتی بیشتر ادیب و فیلسوف و متفکر تربیت میکردند. برای دیدن نقش این مدارس جدید میتوان به این نکته توجه کرد که در نیمه اول قرن 19 بیشتر ریاضیدانان مشهور در مدرسه پلیتکنیک پاریس درس خواندهاند و گفته میشود که بخش زیادی از ریاضیات جدید نیمه اول قرن 19 در آنجا تولیده شده است.
دانشگاههای ما نسلهای خودشان را دارند
دانشگاههای ما در ابتدای تأسیس شبیه دانشگاههای سنتی فرانسه بودند که رشتههایی مثل حقوق، پزشکی و علوم مذهبی در آنها اهمیت داشت. نسل اول دانشگاههای ایران همین دانشگاههای همهکاره هستند که همه رشتهها را شامل میشود. اولین این دانشگاهها تهران است و بعد از آن براساس الگوی چند دانشگاه دیگر هم شکل گرفت. نسل بعدی دانشگاههای ما دانشگاههای صنعتی و پلیتکنیک است که از دهه 40 آغاز شد و الگوی آمریکایی داشتند. این نسل از دانشگاهها تحولی در آموزش عالی ایران پدید آوردند که حتی نسل اول دانشگاههای ایران را هم تحت تأثیر قرار داد. اشکال این نسل از دانشگاهها این بود که مدارس فنی بودند و همه رشتهها را شامل نمیشدند. نبود همه رشتهها در این نوع دانشگاهها باعث شد که دید اقتصادی و سودگرایانه نسبت به آموزش عالی در جامعه شکل بگیرد و این سوال پیش آمد که وقتی دانشگاههای مفید مثل دانشگاه صنعتی داریم، چرا باید سراغ رشتههایی مثل ادبیات و جامعهشناسی و فلسفه برویم و پول خرجشان کنیم؟ چون تا قبل از آن به کارکرد دانشگاه زیاد فکر نشده بود. این نسل از دانشگاهها نخبهگرا بودند و طبقه نخبه جامعه را جذب میکردند. البته تأسیس نسل دوم دانشگاهها باعث شد سطح آموزش در دوره کارشناسی رشتههای علوم و فنون در همه دانشگاهها افزایش قابلتوجهی پیدا کند ولی متأسفانه رشتههای سنتی مثل علوم انسانی در همان کیفیت پایین خود باقی ماندند و خودشان را نتوانستند با این رشتهها بالا بیاورند.
رواج آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی و شروع مشکلات
معصومی همدانی سپس به نسل سوم دانشگاه در ایران میپردازد: از اواخر دوره شاه تأسیس مدارس خصوصی در سطح وسیع شروع شد که دانشگاههایی پولی بودند و ورود به آنها سادهتر بود و در نتیجه نخبهگرایی دانشگاهها را کاهش داد و این روند بعد از انقلاب هم تشدید شد. نسل چهارم دانشگاههای ایران را هم میتوان به آغاز تحصیلات تکمیلی مربوط دانست که اصل و اساس مشکل ما آنجاست؛ پذیرش دانشجوی تحصیلات تکمیلی در مقیاس زیاد، نوع رابطه استاد و دانشجو در این قطع و نیز نوع حضور دانشجوها در دانشگاه و کلاس تناسبی با تحول دانشگاههای ما نداشت. همچنین تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و برنامهریزی متمرکز برای دانشگاهها باعث شد که دانشگاهها یکدست شوند.
به گفته معصومی همدانی ما در دوره کارشناسی کموکسری نداریم ولی در مقاطع تحصیلات تکمیلی اسباب مناسبش را نداشتیم؛ هم از نظر سختافزاری، هم از نظر نرمافزاری، استاد، کتاب، تجهیزات و ارتباطات بیرون دانشگاهی و بینالمللی. ما ترکیب ناموزون و ناهماهنگی در آموزش عالی داریم که بخشی از آن خوب کار میکند ولی بخش دیگر آن لنگ میزند.
Ещё видео!