🔸آخرین نامه مجاهد قهرمان ثریا ابولفتحی
🔻ثریا در نامهیی سرشار از عمیقترین عواطف انسانی خطاب به همسرش نوشت: «یک عنصر مجاهد فراتر از عواطف فردی به هر آنچه که به زندگانی دیگر انسانها گرمی و فروغ میبخشد و تکامل و تعالی جامعه را شتاب میدهد و عشقها و زیباییها را برای خلق به ارمغان میآورد، دل بسته است و درست به همین دلیل برای پیرایش زندگی جمع و پآلودگی زندگی از هر چیز بیهوده و کجبنیان و شرارتبار، عشق و عاطفه فردی خود را فدا کرده، مبارزه را با تمام رنجها و مصائب و فراقهایش پذیرفته و ققنوسوار تن و جان به شعلههای سوزان و پاککننده انقلاب و رزم و ایثار و شهادت انقلابی میسپارد».
مسعود ذاکری، همسر ثریا ابوالفتحی، یک سال پس از شهادت همسرش در تهران دستگیر و پس از شکنجههای فراوان در تبریز اعدام شد.
بازجویان ساعتها مسعود را زیر فشار و شکنجه قرار دادند تا اعتراف کند همسرش زمان تیرباران باردار نبوده است اما مسعود جانانه در برابر بازجویان ایستاد و پس از شکنجههای فراوان در حالی که از فرط شکنجه قادر به ایستادن و راه رفتن نبود، با خروش زنده باد آزادی و مرگ بر خمینی به میدان تیر شتافت.
در همان ایام یکی از زندانیان که وصیتنامه مسعود ذاکری را بهوسیله مورس دریافت کرده بود میگوید: پس از سالها این جمله از وصیتنامه مسعود هنوز در ذهنم است که گفته بود: «... اکنون بعد از ۱۹ ماه تحمل شکنجه بهخاطر نپذیرفتن مصاحبه علیه سازمان،به شیرینی و حلاوت خطوط و مواضع سازمان ایمان دارم»
🔸آخرین دیدار مجاهد قهرمان ثریا ابولفتحی
پس از این آخرین بازجویی، ثریا در موقع برگشت از بیدادگاه، بهصف ملاقاتکنندگان برخورده و بهناگاه مادرش را که برای دیدن تنها فرزندش ثریا به زندان آمده بود و بهشدت به ثریا عشق میورزید در صف ملاقات میبیند. ثریا عاشقانه بهسوی مادرش دویده، او را در آغوش میگیرد و میگوید:
«آنا! من اعدام خواهم شد. از تو میخواهم در شهادت من اشک نریزی و همچون مادر رضاییها مثل کوه استوار باشی. نباید دشمنان گریه تو را ببینند». و مادر نیز به او قول میدهد و میگوید: «باشد دخترم، تنها فرزندم! قول میدهم».
ثریا پس از این دیدار با چهرهیی شادان و خندان به بند بازمیگردد بهنحوی که همزنجیرانش گمان میکنند او حکم آزادی خود را گرفته است. اما او علت شادی خود را برای آنان چنین شرح میدهد: «آنا را دیدم، او را بوسیدم و از او قول گرفتم که در جدایی من گریه نکند. چرا که من حتماً به اعدام محکوم خواهم شد». ثریا با روحیهای بسیار قوی در مورد تصمیم به مقاومت تا آخرین نفس میگوید: «این رسالتی بود که من میباید انجام میدادم. چیزی بود که باید بهاثبات میرساندم و امیدوارم که خدا و خلق از من راضی باشند».
#مجاهدین_خلق
#کانونهای_شورشی
#ایران
Ещё видео!